عوامفریبان اقتصادی را بشناسیم!
امیرحسین طالقانی
انتخابات ریاست جمهوری 1400 نزدیک میشود. چند سال اخیر نیز، سالهای سختی به لحاظ اقتصادی بودند و قدرت خرید مردم به دلیل تشدید تحریمهای ظالمانه، ضعف مدیریتی در دور زدن تحریمها و عدم به کارگیری سیاستهای مصونسازی اقتصاد کشور از تحریم، کاهش یافته است. به همین خاطر پیشبینی میشود که کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری، از شعارها و وعدههای اقتصادی برای رایآوری استفاده کنند. اما واقعیت آن است که بسیاری از این شعارها، عوامفریبانه هستند. یعنی یا در واقع امکان تحقق ندارند و یا اگر چه قابلیت تحقق دارند، اما اجرای آن سیاستها اتفاقاً برای اقتصاد ایران مضر است. با این وجود، ظاهر این شعارها و سیاستها برای عموم مردم دلفریب است و میتواند توجهها را به سوی یک کاندیدای خاص جلب کند. نگارنده در هفتههای پیشرو به مهمترین سیاستهای عوامفریبانه خواهد پرداخت تا از این طریق، بتوان شعارهای عوامفریبانه را از برنامههای جدّی توسعهآفرین تشخیص داد. در این یادداشت به ادعای «پیشرفت اقتصادی از طریق مذاکره برای رفع تحریمها» خواهیم پرداخت.
مهمترین شعار عوامفریبانه که متاسفانه پیشتر نیز تجربه شده است، وعدهی حل مشکل اقتصاد از طریق مذاکره با کشورهای استعماری است. این وعده، از آن جهت مستعد استفاده برای عوامفریبی است که در ظاهر، راهحلی سریع و قطعی به نظر میرسد. تصور سادهسازیشده برای برخی افراد آن است که اگر مذاکره کنیم، میتوانیم خیلی زود تحریمها را برداریم و با فروش نفت، در همان سال میتوانیم رشد اقتصادی بالا را تجربه کنیم. این در حالی است که تجربه نشان داده کشورهای استعماری، چون میدانند برداشتن تحریمها –خصوصاً تحریمهای بانکی-، از طریق توسعهی صادرات غیرنفتی روند رسیدن به یک «ایران قوی» را تسریع میکند، چنین کاری نمیکنند. ایران قوی، بازارهای داخلی و منطقهای را به راحتی در اختیار کشورهای اروپایی و آمریکا قرار نمیدهد و این مسئله، با منافع ملی غربیها در تضاد است. بنابراین اگر کسی برای حل مشکل اقتصاد راهکارهایی مثل مذاکره، تلاش برای پیوستن به FATF و ... را ارائه داد، نمیتوان به او اطمینان کرد. این جنس کاندیداها، زمانی خطرناکتر میشوند که وقتی از «پلن B» از آنها میپرسیم، هیچ برنامهی اقتصادی مشخصی ندارند!
منطقاً حتی اگر کسی طرفدار مذاکره هم باشد، باید بتواند به دو پرسش مشخص پاسخ دهد. اول اینکه در ماهها و سالهایی که مشغول مذاکره است، آیا اقتصاد را رها میکند، یا برنامهی مشخصی برای تقویت تولید در حین مذاکرات دارد!؟ دوم اینکه پس از اتمام مذاکرات، وقتی کشورهای استعماری بدعهدی کردند، چه برنامهای برای اقتصاد کشور خواهد داشت!؟ آیا در چنان شرایطی، دست روی دست میگذارد و به مردم توصیه میکند که هر چه لعن دارند، به کشورهای استعماری بفرستند، یا برنامهی مشخصی برای تقویت تولید، بهبود رفاه و افزایش اشتغال مردم در آن شرایط دارد. بنابراین چه کاندیدایی که سخن از مذاکره به میان میآورد و چه سایر کاندیداها، باید یک برنامهی مدوّن تقویت تولید، رشد اقتصادی، کاهش بیکاری و تورم در شرایط استمرار تحریمها داشته باشد. کاندیدایی که چنین برنامهای ندارد، قابل اعتماد نیست.
آفت دیگری که شعار «مذاکره برای حل مشکل اقتصاد» دارد، شرطی کردن اقتصاد کشور است. سرمایهگذار و فعال اقتصادی، وقتی این جمله را میشنود، تصمیم میگیرد سیاست صبر و انتظار را در پیش بگیرد و فعلا سرمایهگذاری نکند تا ببیند شرایط مذاکره به کجا کشیده میشود. این برای اقتصاد ایران که از کمبود سرمایهگذاری رنج میبرد، سمّ مهلکی است. چون اگر مشابه برجام، با بدعهدی مواجه شدیم و مذاکره با کشورهای استکباری جواب نداد (که معمولا چنین میشود) عملاً فرصتسوزی شده و اقتصاد آسیب جدی دیده است. اگر فعال اقتصادی بداند که در بلندمدت تحریمها هستند و دولت، سیاستهای مصونسازی از تحریم (همان سیاستهای حمایت از تولید داخل) را در پیش میگیرد، اتفاقاً با خیال راحتتر برای آیندهاش برنامهریزی میکند ولی وقتی یک مسئول سیاسی، اقتصاد را شرطی میکند عملاً چوب لای چرخ تولید ملی گذاشته است. بنابراین حتی اگر کسی برنامهای برای رفع تحریمها از طریق مذاکره دارد (به فرض که بتواند)، همین که این سیاست را اعلام میکند و میخواهد از آن بهرهبرداری انتخاباتی کند، عملاً اقتصاد را شرطی کرده و خلاف منافع ملی عمل کرده است. بنابراین این فرد نیز چون منافع شخصی و حزبی را بر منافع ملی ترجیح میدهد، شایستهی ریاستجمهوری نیست.
جالب آنکه در دولت فعلی، دکتر ظریف –وزیر محترم امور خارجه- خود در مصاحبه با روزنامهی شرق، تصریح کردند که گره زدن اقتصاد با سیاست خارجه از ابتدا اشتباه بود و اقتصاد را باید از راه تکیه بر تولید داخلی، رشد داد. ظریف که خود مظهر مذاکره در ایدهی «مذاکره برای حل مشکل اقتصاد» بود، اذعان دارد که این مسیر (دستکم برای اقتصاد ایران و رفاه خانوارها) بنبست است. بنابراین با اطمینان میتوان شعار «پیشرفت اقتصاد از طریق مذاکره برای رفع تحریم» را یک شعار عوامفریبانه دانست. خوب است در ایام تبلیغات انتخاباتی که معمولاً کاندیداها مقداری پاسخگوتر هستند، از کاندیدایی که چنین شعاری را مطرح میکند بپرسیم که اولاً «پلن B» شما برای تقویت تولید و ایجاد رشد اقتصادی در شرایط بلندمدت تحریمی چیست!؟ در ثانی، آیا میدانید که با این شعار اقتصاد ایران را شرطی میکنید و شرطی شدن، از تحریم خطرناکتر است!؟ اگر نمیدانید که به دلیل دانش ناکافی اقتصادی شایستهی ریاستجمهوری نیستید. اگر میدانید و تعمداً اقتصاد را شرطی میکنید که اصلاً صلاحیت ندارید، کارگزار جمهوری اسلامی باشید.
ارسال نظرات